دخترک گفت : بشمار.....

پسرک چشمهایش را بست و شروع به شمردن کرد....یک..دو ....سه...چهار....

دخترک رفت و پنهان شد

آن طرف رفت و پسر دیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند....

بره شد و با گرگ رفت.....

و.................

پسرک قصه هنوز میشمارد .

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:دختر , پسرک , گرگم , بره, | 22:54 | نویسنده : ارشیا |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حسابدار مجرب